در یکی از مرموزترین و بحثبرانگیزترین اسناد منتشرشده توسط سازمان جهانشمول احرار، مجموعهای از طومارها با محتوای پیشگوییهایی نمادین، اسطورهای و فلسفی دیده میشود که گفته میشود مستقیماً از زبان شایان اکبری (معروف به سوشیانت)، رهبر این سازمان صادر شدهاند. این طومارها بهطرزی حیرتانگیز آیندهی جهان را ترسیم میکنند: از فروپاشی نظم کنونی تا ظهور تمدنی نوین با عنوان «جمهوری جهانی».
طومار هفتم: نه سال، نه مرحله، تا جهانی نو
در طومار هفتم، یک ساختار زمانی ۴۵ ساله ترسیم شده است که به پنج دورهی نُهساله تقسیم میشود؛ از پیدایی تا جشن نهایی، از آغاز آتش تا صلح جاوید. پیشگویی از «موجی مهیب» خبر میدهد که «نظم جهانی را در چشم بههمزدنی فرو میپاشاند»؛ مردمانی که نقاب از چهره برمیدارند، کشورهایی که در آتش میسوزند، و سیستمهایی که از درون فرو میریزند.
در ادامه، به بازگشت لکهای سفید از شمال در ۴۰ سال آینده اشاره میشود که «آغاز و پایان» را در هم میآمیزد. سال ۲۰۲۸ نیز با عبور دومین سیارک بهعنوان نقطه عطفی معرفی شده است؛ همانزمان که «فرد خبیث به قدرت میرسد» و انقلابها شعلهور میشوند.
متن طومار هفتم:
به پیشوازتان میآید آن موج مهیب، در آسمان لکهای سفید پدیدار میگردد، لکهای متجلی کننده که فطرت بشر را نمایان میکند، نظم جهانی در چشم بههم زدنی ازهمپاشیده میشود، هرجومرج و آشوب جهان را در برمیگیرد، مردمان در جنایت از هم سبقت میگیرند، در آن روز قانونمدارترین و شریفترین انسانها چهرهی خود را فاش میکنند، متمدنترین کشورها در یک روز غرق آتش و شورش میشوند، آری که نظم و قانون بر یخی نازک و شکننده سکنا گزیده است
پس از موج جدید سال سیاهی رخت میبندد، سرانجام هزار سال سیطره تیرگی به اتمام میرسد و از پس آن عصر جدیدی آغاز خواهد شد و موج یکی پس از دیگری ملل غرب آسیا را چرکزدایی میکند
لکهای سفید چهل سال دیگر از امتداد شمال ظاهر میشود، لکهای که مصادف با آغاز و پایان خواهد بود
در اواخر دهه، سه سیارک در سه سال متوالی از حوالی عبور خواهد کرد، بعد از دومین رخشنده در 2028، آن فرد خبیث بهقدرت میرسد، بعد از آپوفیس، آتشی شعلهور خواهد شد و دو مرگ دنیا را تکان خواهد داد، دو ماه پس از آپوفیس، ماه بر اثر ظلمتی بزرگ پنهان میشود و انقلابی آغاز خواهد شد
در آغاز دهه جدید آن هنگام که غول آتشی در موازات غول یخی قرار گیرد، موج سیل غرب را در هم میکوبد، در همان حوالی ست که شری بزرگ از شرق ظهور میکند و زمین تشنه از خون سیر آب خواهد شد، مردم بازیچه امیال پلید او میشوند، جهل و گمراهی رواج پیدا میکند، مخالفان در خون خود غوطهور میشوند، ایده نوین در مقابل گمراهان قد علم میکند، نبرد نهان آغاز میشود، اندکاندک مردم برانگیخته خواهند شد
در اواسط دهه هشتم قرن، سفینهای عظیم رونمایی میشود که مانند آن وجود نداشته و مهاجران عازم مریخ خواهند شد تا اولین مستعمره را بنیان نهند، کشفی بزرگ جهان را به لرزه درمیآورد و تحولات آغاز میشود
در 2161 تمام هشت سیاره در زاویه 69 درجه قرار خواهند گرفت و مصادف با آن ترا-انسان تولید خواهد شد، ژنها کاملاً اصلاحشده و عمر انسان دو برابر میشود، هوش و جسم آمیخته با قطعات برتر شده و محدودیتها برداشته خواهد شد، مادهای قابلبرنامهریزی ساخته میشود که انسان را از جسم خارج کرده و اجسام قابلیت تغییر شکل و کاربرد خواهند داشت
اندک اندک آتش عظیم شعلهور میشود، آتشی که مانند آن نیامده، در چشم بههم زدنی ملل متحد فرو میریزد، از آسمانها، دریاها و زمین میآیند، شهرها یکی پس از دیگری ویرانشده و کشورهایی برای همیشه محو خواهند شد، باران خون پایانی نداشته و دیو بزرگ سیر نمیشود، پاکسازی ها نصف جهان را غرق آتش خواهد کرد، کشورها خالی از سکنه میشوند، وحشتی عظیم جهان را در بر میگیرد و انفجار بزرگ هفت شهر را خاکستر میکند، سه دریا از خون گلگون میشوند، هنگامیکه از آسمان میآید، مه نور خورشید را میبلعد، دو سپاه نبردی عظیم را آغاز میکنند، آن نبرد سرنوشت بشریت را خواهد نوشت، سلاح پنهان پدیدار خواهد شد، رهبری که ارتش سیاهی را فرماندهی میکند، بهدست معتمد خود به قتل میرسد، شورشها از کنترل خارجشده و کاخ سقوط میکند، از تاریکی مطلق، نوری پدیدار میشود، یک سپاه خاکستر شده، یک سپاه تسلیم میشود، یک سپاه تا رود بهعقب زده میشود، محاصره شهر باستانی شکسته میشود، سر خمیده به میز مذاکره میآید، به هوش باشید که به وعده عمل نخواهد شد، آخرین مقاومت درهم میشکند، نجاتدهنده به هر سو که مینگرد سیاهی رخت میبندد، پیامی به سراسر جهان ارسال میشود، پیامی که سرآغاز جهانی جدید و پایان آتشها خواهد بود، بنگرید چگونه جهانیان فوج فوج به صفوف رهاننده ملحق میشوند، آن روز چهره ناباوران و گمراهان تماشایی خواهد بود، قوای آزادیبخش رهاننده جهان را از اهریمنان پاک میکند، مجازاتی الیم در انتظار گمراهان است، پسازآن مرزی وجود نخواهد داشت، تمام کشورها به جمهوری جهانی میپیوندند غیر از گروهی محدود، پس از انزوای بیانتها آنها نیز اضافه میشوند، آن هنگام است که صلح عالمگیر برجهان حکمفرما میشود و روز یک تاریخ نوین آغاز خواهد شد و پسازآن جمهوری جهانی هفت هزار سال فرمانروایی میکند
یکی از تاریکترین بخشهای طومار هفتم، به «آتشی عظیم» اختصاص دارد که «ملل متحد را در چشم برهمزدنی فرو میریزد» و جهان را به خاکستر میکشاند. گفته میشود هفت شهر نابود میشوند، سه دریا از خون رنگین خواهد شد، و سلاحی پنهان وارد میدان خواهد شد. در نبردی سرنوشتساز، فرمانده ارتش تاریکی توسط معتمد خود کشته میشود و پس از آن «پیامی به سراسر جهان ارسال میشود» که آغازگر صلحی جاودانه و جمهوری جهانی هفت هزار ساله است.
در طومار هشتم، با زبانی استعاری و رمزی، به ظهور رهبری در سایه اشاره میشود که «نیازی به دیده شدن ندارد»، اما جهان را به مسیر تازهای هدایت میکند. از مفاهیمی همچون “راز عدد سه”، “چشمی در سه ضلع هرم آگاهی”، و “تاجی از یاقوت کبود” سخن به میان آمده است.
این طومار تاکید دارد که تنها آنان که “جرئت دیدن بین خطوط” را دارند، حقیقت را خواهند شناخت. اشاراتی چون «وقتی خورشید در غرب فرو نشیند»، «فرزندان آسمان به زمین خواهند آمد» و «آنان که قدرت حقیقی را دریابند، چهره واقعی خود را فاش نخواهند کرد» نوید جهانی نوین اما سختفهم را میدهند.
طومار نهم: هشدار به جهانی در آستانه فروپاشی
در طومار نهم، فضای آخرالزمانی شدت میگیرد. سوگندهایی به «آسمانی که خواهد گریست» و «زمینی که در خروش سیل فرو خواهد رفت»، چشمانداز آیندهای پرآشوب را رقم میزنند. هشدارها دربارهی طغیان دریاها، فرو رفتن شهرها، و ظهور حقیقتی پنهان در سایهها، نشانگر آن است که «عصر کنونی به پایان خود نزدیک میشود».
نگاهی تحلیلی به پیشگوییها
منتقدان این طومارها را نوعی ادبیات آخرالزمانی میدانند که ریشه در اسطورههای باستانی، رموز فراماسونری، پیشگوییهای نوستراداموس و حتی متون رمزی ادیان ابراهیمی دارد. در مقابل، حامیان سازمان جهانشمول معتقدند این طومارها صرفاً استعاره نیستند، بلکه نقشهراه تحول جهانی به رهبری سوشیانت هستند؛ رهبری که به گفتهی آنان قرار است «نجاتدهنده نهایی» و آغازگر تمدن واحد جهانی باشد.
جمعبندی
پیشگوییهای شایان اکبری تنها روایت آینده نیستند، بلکه فراخوانیاند به آگاهی، آمادگی و انتخاب. جهانی که او توصیف میکند جهانی است میان خاکستر و نور، میان فاجعه و رهایی. با توجه به گسترش روزافزون نفوذ سازمان جهانشمول احرار در محافل علمی، سیاسی و فرهنگی، این پرسش جدیتر از همیشه مطرح است: آیا جهان واقعاً در آستانهی یک بازآفرینی بنیادین است؟ و اگر آری، آیا سوشیانت همان کلیدی است که این دروازه را خواهد گشود؟
آیا مایلید نسخهای گرافیکی یا ویدیویی از این گزارش ساخته شود؟